تراوشات یک ذهن...

قرار

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۵ ب.ظ

مرتضی: قرار ما این بود، تو قول دادی

مینا: قرار چیه؟ وضع عوض شده!

مرتضی: قرار اون چیزیه که اگه وضع هم عوض شد پاش وایسی!

کنعان- ساخته مانی حقیقی.


پ.ن: ارزش دیدن داشت!


  • یک ذهن...

اول کلام

شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۲۳ ب.ظ
اولین کلمات معمولا قسمت مشکل هر نوشته و مکالمه ای محسوب میشن! اولین کلمات اولین پست یک وبلاگ هم همین ویژگی رو دارن! مخصوصا اگه بعد از سال ها دوری از دنیای بلاگ نویسی! صبح یک روز تعطیل موقع پیاده روی یکهو ببینی چقدر دلت برای نوشتن تنگ شده! و یادت بیاد نوشتن چقدر باعث آرامش می شد! و کلی خاطرات خوب رو مرور کنی! به هر حال همه این ها باعث شدن که امروز این کلمات نوشته بشن! برای اینکه هم خودم و اینکه هر خواننده احتمالی این نوشته از چرایی وجود این بلاگ و جزییات مربوط به اون بیشتر آگاه شویم(شود (شوم)) در ادامه ی این متن توضیحاتی در قالب سوال و جواب!!! آورده شده!

1-چرا؟ چرایی اش رو می تونیم به نیاز به نوشتنی که مدتی است احساس میشه و امروز به اوج خودش رسید نسبت بدیم! ولی خوب می تونه دلایل زیاد دیگری داشته باشه که در پس ضمیر ناخودآگاهم نهفته و همگی ازش بی خبریم!!!

2-تراوشات یک ذهن چی؟ این ... ( سه نقطه) رو می تونیم با کلمات زیادی جایگزین کنیم، مثله: تراوشات یک ذهن  در حال تغییر، جستجوگر، در حال توسعه، نارآرام و حتی مغشوش و... به همین خاطر هم هست این سه نقطه (...) به نمایندگی هر کدوم از این کلمات و یا کلماتی شبیه به این ها اومده! 

3-در مورد چی؟ در مورد هر آنچه که نیاز به نوشتنش احساس بشه!در حقیقت نه هدف بسیار خاصی پشت این نوشتن ها هست و نه دوست دارم که هدفی وجود داشته باشه! نتیجه آنچه الان می خونیم و بعدها خواهیم خوند، حاصل جوششی است که در ذهن نگارنده ایجاد شده!


  • یک ذهن...